۱۳۸۷ مهر ۲۰, شنبه

عاشقانه4

زندگي زيباست،زندگي زيباست .
گفته وناگفته،اي بس نكته ها كه اينجاست
آسمان باز،آفتاب زر،باغ هاي گل، دشت هاي بي دروپيكر
سربرون آوردن گل ازدرون برف
تاب نرم رقص ماهي دربلور
بوي خاك، عطرباران خورده دركوهسار
خواب گندمزارها درچشمه مهتاب
آمدن،رفتن، دويدن،عشق ورزيدن، درغم انسان نشستن
پا به پاي شادماني هاي مردم پاي كوبيدن
كاركردن، آرميدن
چشم انداز بيابانهاي خشك و تشنه را ديدن
گوسفندان را سحرگاهان به سوي كوه راندن
همنفس با بلبلان كوهي آواز خواندن
نيمروز خستگي رادر پناه دره ماندن
گاهگاهي زير اين سقف ،قصه هاي درهم غم را زنم نم هاي باران شنيدن
بي تكان گهواره رنگين كمان را، در كنار بام ديدن
يا شب برفي ،پيش آتش ها نشستن
دل به روياي دامنگير و گرم شعله بستن
آري،آري زندگي زيباست
زندگي آتشگهي ديرنده پا بر جاست
گر بيفروزيش
رقص شعله هايش درهركران پيداست
ورنه خاموش است و خاموشي گناه ماست.

((سیاوش کسرایی))

هیچ نظری موجود نیست: