۱۳۸۷ مهر ۱۰, چهارشنبه

افطاری...

1387/07/07
امشب دوباره با بچه های شرکت افطاری رفتیم بیرون. بعد از کلی گشتن برای اینکه کجا بریم و چی بخوریم، تصمیم بر این شد که بریم "ابرانیان" تو خیابان قائم مقام. رفتنمون هم ماجرایی بود. 7 نفری داخل یه پراید نشستیم و کلی خندیدیم (خودم، لیلا، مینا، ندا، مهناز و طناز. سهراب هم که پشت فرمون بود). وسط راه، پشت ترافیک، چند تا شاخه گل مریم هم خریدیم و گذاشتیم تو ماشین. 7 نفر دیگه هم خودشون اومدن. نمی دونم چطوری... خلاصه رسیدیم ایرانیان. برخلاف عکسی که ازش دیده بودیم، جای نشستنش خیلی کم بود. 3 تا میز رو کنار هم چیدیم تا همه دور یه میز نشسته باشیم. آقای ابراهیمی و رضا رفتند از پایین چای آوردند. بعد سفارش حلیم، شله زرد، آش رشته دادیم. انصافا همشون خیلی خوشمزه بود. می خواستیم همونجا شام هم بخوریم. اما نشد. جا کم بود و خوب اونها هم می خواستند حتما حلیم و... فروش بره. در نتیجه پیاده رفتیم تا هفت تیر. رستوران "حاج محسن". برخلاف جای قبلی، اینجا خیلی بزرگ بود و در طبقه بالا که ما رفتیم، هیچکس دیگه ای نبود. کلی از خودمون پذیرایی کردیم. تا برگشتیم خونه، ساعت نزدیک 9 بود. خیلی خوش گذشت. جای همه اونهایی که نبودند خالی. ایشالله دفعه بعد غایبین هم بیان. بعضی ها هم وسط کار، نپیچونن و برن! با تشکر خیلی زیاد از مدیر پروژه محترمون، آقای رزاقی که این برنامه به همت ایشون شکل گرفت و افطاری رو هم مهمون ایشون بودیم. بچه هایی که بودند: لیلا، فرنوش، مهناز، مینا، طناز، ندا و علی، یاسر، رضا، مصطفی، آقای ابراهیمی، آقای رزاقی، خودم و داداشمینا !

هیچ نظری موجود نیست: