۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

بازم ...

شب قبل از باز کردن حساب برا کانادا یک ساعت طول کشید تا شناسنامه ام رو پیدا کنم و جالبه که روز قبل ازش استفاده کرده بودم. خلاصه اینکه باعث شد که فرداش دیر از خواب بیدار شم و باز کردن حساب افتاد برای یک روز بعدش. غروب همون روز کیف پولم که حاوی کارت ملی ، گواهینامه ، عابر بانک و ... بود توی تاکسی گم شد و من ... اومدم خونه. فکر اینکه باید یکی دو ماه دنبال کارت ملی و گواهینامه بدوم تا صادر بشه و اینکه نمی تونم از حسابم پول برداشت کنم و غیره بدجوری رو مخم بود. ولی خب طبق معمول خودم رو ... میکردم که اینم حتما حکمتی داره و دو حالت وجود داره : اگه خدا وجود داره و اون داره یه کارایی می کنه احتمالا داری امتحان میشی و شاید هم چیزی میخواد بهت بگه و اگر هم که وجود نداره اینم جزو قوانین طبیعته و باید بپذیری و ناراحت شدن سودی برات نداره . فرداش آقای امیر عنبری زنگ زد که رفتی و خبری ازت نیست و از این حرفا و منم گفتم که اینقدر بلا سرم اومده که دیگه همه چی یادم رفته اونم گفت از جمله گم شدن مدارکت ! برق سه فاز از سرم پرید، گفتم تو از کجا خبر داری ؟ گفت یه بنده خدایی به من زنگ زده و گفته که کیفت رو پیدا کرده . طرفی که کیفم رو پیدا کرده بود مدارکو برد خونه تحویل داد ( چه آقای بهربونی! ).

قابل ذکره که به دلیل اینکه همون روز رفتم حسابم رو بستم و کارت رو سوزوندم نمی تونم پول برداشت کنم و فرم های اولیه مهاجرت رو تا یک هفته دیگه نمی تونم ارسال کنم.

به نظر شما خدا نمیخواد به من بگه که بشین سر جاتو بی خیال مهاجرت شو و همین ایرانم از سرت زیاده . الان 4 ساله که میخوام مهاجرت کنم و هردفعه یه مساله پیش میومد که عقبش مینداختم و حالا هم که جدی شدم داره این داستانا پیش میاد.

خلاصه اگه کسی از برو بچز با خدا سرو سری، متالینکی، اتصال پرسرعتی، پارتی ای ... داره یه سوال ازش بکنه که داستان چیه اینقدر مارو الاف نکنه اگه قراره نریم یا خوب نیست که بریم صاف و پوست کنده بگه بی خیال و اینقدر خودمون رو اذیت نکنیم .

۶ نظر:

Mahnaz گفت...

آقای حسنی لطفاً بفرمایید شماره آقای عنبری توی کیف پولتون بود یا موبایلتون تو کیف پولتون بود یا ... ؟ من گیج شدم.از بچه ها هم پرسیدم هیچ کدوم نمی دونستن حتی خانم شکرایی!!!!

Solmaz گفت...

من اگه لینکم کمتر از شما نباشه، بیشتر از شما هم نیست... خودم هم کار خاصی تا حالا انجام ندادم که بگم چی خوبه و چی بد...
جسارتا فقط اینو می گم که اگر شما سر امتحان ایلتس یا قبل حساب باز کردن تو تاکسی استرس زیاد پیدا کردید و یکسری مشکلات براتون پیش اومده رو، گردن خدا نندازید...
نمی دونم، ولی من همیشه خودم رو مسئول می بینم برای چیزهایی که برام پیش می آد.
و بعدش هم اینکه من هم یه زمانی خیلی منتظر نشونه ها بودم، اما الان فقط کاری رو انجام می دم که در لحظه فکر می کنم درسته و به باقی چیزها کاری ندارم.
یک انشا برای مطلب شما :)
امیدوارم منظورم رو رسونده باشم.

Mahnaz گفت...

من با سولماز کاملاً مخالفم. خیلی از چیزها دست آدم نیست. اون نشانه ها هم چیزای مهمی هستن. من نطرم اینه که شما کار خودتونو ادامه بدید (یعنی اون چیزی که تو فکر شماست) اگه قرار باشه که بشه حتماً میشه حتی با تاخیر. پس هر چه پیش آید خوش آید. در ضمن لطفاً اون سوال بالا رو هم جواب بدید چون سوال خیلی هاست. متشکرم.

Solmaz گفت...

مهناز جون آقای حسنی اگر بخوان به نشونه ها توجه کنند، همین الان باید پرونده مهاجرت رو تعطیل کنند که...
من هم می گم که کار خودشون، تصمیم خودشون رو ادامه بدن صرف نظر از حواشی... حالا چه تصمیمشون رفتن باشه، چه موندن...

Solmaz گفت...

در ضمن یکی یه چیز جالبی گفته...
هر وقت همه کارهام خوب پیش میره، مطمئن می شم که یه جای کار می لنگه!!!

Mina گفت...

با سلام به دوست و همکار خوبمون آقا وحید
اولا که خیلی ممنونم که که همچنان میایید و تو این وبلاگ فعالیت خودتون رو ادامه می دید و این یعنی اینکه هنوز ما رو دوستان خودتون می دونید.
دوما اینکه از اینکه کیف پولتون رو گم کرده بودید متاسفم و از اینکه پیداش کردی خیلی خوشحالم این دو تا معنی می ده یکی اینکه خیلی جاها این همکارای قدیمی به داد آدم میرسند حالا خواسته و ناخواسته و دوما اینکه اگر قرار نبود که برید مطمئن باشید که کیفتون پیدا نمی شد و مجبور بودید کلی درد سرهایی که خودتون گفتید رو متحمل بشید.
سوما اینکه من معتقدم که اینها نشونه هایی نیست برای اینکه شما نرید فقط بعضی وقتا اتفاقاتی میفته که شاید در لحظه ممکنه ناراحتمون کنه ولی با گذشت انسان متوجه می شیم که اون اتفاق به نفعمون بوده . من که خیلی اینو تجربه کردم و اینگونه موارد اون اتفاق رو پذیرفتم . ولی این به معنای این نیست که دست از رسیدن برای هدفی که داریم بکشیم این اتفاقات فقط ممکنه زمان رسیدن به هدف رو یکمی طولانی کنه ولی اونو کنسل نمی کنه.

نتیجه اخلاقی: دوباره شروع کنید.
موفق باشید