ديگر به اعتماد که بايد زيست؟
ديوار اعتماد فرو ريخت .
پايان آشنايی،
رنج تفرقه ،
درد اين ست
آيا کدام صاعقه سهمناک زد،
پراين سترگ درختان پر بر جنگل؟
هر سوی سيل ،
سنگين و سهمناک
من از کدام نقطه
آغاز کنم؟
طوفان و سيل و صاعقه،
اينک دريچه را
من با کدام جرات ،
سوی ستاره سحری باز کنم؟
ديوار اعتماد فرو ريخت .
پايان آشنايی،
رنج تفرقه ،
درد اين ست
آيا کدام صاعقه سهمناک زد،
پراين سترگ درختان پر بر جنگل؟
هر سوی سيل ،
سنگين و سهمناک
من از کدام نقطه
آغاز کنم؟
طوفان و سيل و صاعقه،
اينک دريچه را
من با کدام جرات ،
سوی ستاره سحری باز کنم؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر