الان به یاد این وبلاگ متروک افتادم و گفتم بیام و 4 تا کلمه بنویسم و از این اوضاع اسفناک تنهایی نجاتش بدم.
تو این مدت 3 ماه اتفاقات زیادی افتاده ، بعضی هاشو که می شه می نویسم ؛ بعضی هاش رو هم که س.ی.ا.س.ی هستن سانسور می کنم. اینجا (برداشت آزاد) ما همگی دچار یه بیماری شدیم به اسم سانسور و خود سانسوری، نمی تونیم راحت حرفامونو بگیم.
از این حرفا که بگذریم ، بریم سر اصل مطلب :
تو این مدت 3 ماه اتفاقات زیادی افتاده ، بعضی هاشو که می شه می نویسم ؛ بعضی هاش رو هم که س.ی.ا.س.ی هستن سانسور می کنم. اینجا (برداشت آزاد) ما همگی دچار یه بیماری شدیم به اسم سانسور و خود سانسوری، نمی تونیم راحت حرفامونو بگیم.
از این حرفا که بگذریم ، بریم سر اصل مطلب :
- 21 خرداد تولد شیرین بود و طبق رسم جدید همراه با یک کیک همبرگری جشن تولدش رو برگزار کردیم.شیرین شیرینم روزهای شادی در پیش داشته باشی.
- سعید رو هم بالاخره راهی دیار غربت کردیم و یه مراسم گودبای پارتی کوچیک براش گرفتیم و کلی عکس انداختیم و خاطره براش آفریدیم اونم چه خاطراتی.سعید موفق باشی.
- تیم محترم برنامه نویسی یعنی ما و برو بچ جامون رو با مدیریت عوض کردیم و به واحد وسط یعنی قلب شرکت منتقل شدیم. فقط یک جمله اضافه کنم که در جای جدید همه چی آرومه.بچه ها متشکریم.
- برنامه های دخترونه مون همین جوری برگزار می شه ، ویونا و ری و دیزی و از همه محترم مراسم جلا دادن. دوستان خدا قوت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر