۱۳۸۷ اسفند ۲۹, پنجشنبه

سال 87

سال 87 با تمام خوبی ها و بدی هاش، پستی ها و بلندی هاش تمام شد. اگر چه فشار کاری زیاد بود و مجبور بودیم گاهی تا دیر وقت و گاهی روزهای تعطیل هم کار کنیم .اگر چه دستمون به پروژه نشر بند بود ولی با پامون پروژه کتابخونه رو به جلو هل می دادیم و از اون غافل نبودبم. اگر چه گاهی از بعضی از شرایط موجود و کم لطفی ها نالیدیم .اگرچه از گرما، سرما، ترافیک و خستگی غریدیم. ولی نباید فراموش کنیم که لحظات شاد و خوب هم کم نداشتیم. تولد من و یاسر،مسافرت ماسوله، مهمانی های افطاری، گودبای پارتی ندا، حلیم بهاران، بستنی های عصرونه، Fruit Time ، مراسمات جشن تولد بچه ها (اگرچه مختصر بود) واز همه مهمتر مهمانی آخر سال همه خاطرات خوش سال 87 بودند. از این به بعد دیگه حلیم بهاران، رستوران اسکان و حاج محسن و ... روزهای خوش سال 87 در پارس آذرخش رو به یاد ما میاره.
به خاطرات خوش در این سال باید اضافه کنیم که دوستای خوبمون سارا، سمانه و بهاره اعضای جدیدی رو به خانواده پارس آذرخش معرفی کردند و علی ، مازیار و روزبه شدند دامادهای پارس آذرخش. افروز و امیر پیوند عشق و محبت محکمتری با هم بستند .
همچنین دوستان زیادی در این سال در کنارمان بودند و رفنتد که در نقش بستن این روزهای خوش با ما شریک بودند که جا داره از همشون یاد کنیم، ندا (مسافر سیدنی)، میثم (مسافر استکهلم) ، امیر صدرنیا (مسافر ملبورن) ،امیرعنبری و رضا عریفی(مسافر همین دوروبرا )، الناز(مسافر کتابخونه ملی) .
امیدوارم که در سال جدید روزهای خوش بیشتری رو بتونیم در کنار هم و با هم رقم بزنیم. و آرزومندم که پروژه های در دست انجام با موفقیت و سرعت بیشتری پیش بره و عقب نباشیم. و خوشبینانه بگویم که تمامی کمی ها و کاستی ها بر طرف شود. به امید روزهای طلائی.

۱ نظر:

Solmaz گفت...

مرسی مینا جون.
عید همه مبارک باشه.

مینا...راستش رو بگو، این متن رو خودت تنهایی نوشتی؟؟؟ آفرین دخترم ;)